ریحانه جونمریحانه جونم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
محمدرضا جونممحمدرضا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره
رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

گل های خوشبوی مامان وبابا

من مامان زینب مامان سه فرشته ی ناز هستم و خاطرات وروزمرگی هامون رو اینجا ثبت میکنم🌺

شروع تابستان 💚

1400/4/15 2:47
نویسنده : مامان زینب
331 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام 

بعد از این مدت که از دل نگرانی ها همش نوشتم حالا بزار از خوشی ها بنویسم 

از شروع تابستون بگم که قبلش به مدیر گفتم مشکل دارم و.... (در حد طومار نوشتم نه همین دو کلمه😅)و فعلا تیر ماه رو مرخصی گرفتم و مدرسه نمیرم  واین خبر خیلی خوبی بود اول برای خودم و بعد ریحانه 😁خداروشکر که مدیر موافقت کرد 

وخبر دیگه اینکه تارا گلی بعد از ۴سال اومد ایران و چند روزی پیشمون بود و از دیدنش خیلی خوشحال شدیم وبه شما هم خیلی خوش گذشت

امشب هم رفتید شهر مشاغل کیانپارس وحسابی بهتون خوش گذشت 

و اما نگرانی هام

۱- رونیکا هنوز حرف نمیزنه 😏 

۲-ریحانه فعلا تحت نظر  و دارو  والبته حدود یک هفته است که یک علائمی دیدم که بسیار نگران شدم و قرار ببریم متخصص رشد و غدد😕

۳-محمدرضا بشدت لجباز شده و حرف گوش نکن😑

اینها یک گوشه از دل یک  

مادر نگران😔😔

البته امشب نمیخواستم جو رو غم انگیز کنم پس چند عکس شاد میزارم 😉

اینجا سرزمین مشاغل 

(میدونم ریحانه گلی داره تپلی میشه  وعلت رو فهمیدم و ترتیب اثر دادم😏)

حالا بریم سراغ عکسها با تارا گلی

این عکس لحظه آخر که میخواست بره 

اینجا هم باهم ست کردن و ژست گرفتن

نخودی طلا هم که تو حس خودشه😁😁

پسرها هم که از عکس‌فراری اگر دیدم میزارم

امشب شب تولد مامان جون سیمین و تا الان بیدار بودم و کلیپ کوتاهی درست کردم براش

تولدت مبارک عزیزم مامان مهربونم💚💚💚🎉

پسندها (1)

نظرات (2)

👯‍♀️مهنا👯‍♀️👯‍♀️مهنا👯‍♀️
17 تیر 00 21:50
پستتون عالی بود
فقط من برای ریحانه جان خیلی نگرانم😔
میشه علائم تازه ای که داره بگید؟
مامان زینب
پاسخ
ممنون لطف داید
شبها به شدت  نگران میشد و اینکه مرتب میگفت خواب نمیرم  و واقعا خواب نمیرفت
امیرعلی خیاطیامیرعلی خیاطی
31 مرداد 00 17:43
دوست عزیز با افتخار فالویید خوشحال میشم منم فالو کنید