ریحانه جونمریحانه جونم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
محمدرضا جونممحمدرضا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره
رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

گل های خوشبوی مامان وبابا

من مامان زینب مامان سه فرشته ی ناز هستم و خاطرات وروزمرگی هامون رو اینجا ثبت میکنم🌺

از شیشه گرفتن گل دخترم رونیکا

1400/6/26 22:13
نویسنده : مامان زینب
181 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام 

خیلی وقته که دست درد شدید دارم چندین ماه میشه روز ۵شنبه نوبت گرفتم پیش متخصص عکس و ...

اوضاع دستم خراب تو عکس استخونهای شونه م فاصله افتاده بود و گفت تاندون ها ملتهب و ریش ریش شده

پلاسما درمانی  و دارو و فیزیوتراپی برام نوشت که تا فردا باید برم نوبت دارم

خیلی وقت بود دیگه غذا خوردنت بد شده بود و شب تا صبح ۴بار بیدلر میشدی برا شیر و صبح خیس خیس بودی و کار هر روزم شستن پتو  و ملافه و...

دیگه از روز جمعه ۱۹ شهریور ۱۴۰۰  زمانی که حدودا ۲۹ ماهه بودی تصمیم گرفتم که رونیکا رو از شیشه وپستونک بگیرم شیشه ش رو از صبح گذاشتم تو تراس و بو بدی گرفته بود تا شب🤢🤢

شب موقع خواب شیشه رو بهش دادم و بو کرد و بدش اومد  گفت بو دند یعنی بو گند میده 😞

پستونک رو خواست و دید که سری نداره😖😖

با چه دردسری خوابوندمت رو پاهام ولی تاصبح چند بار طبق عادت بیدار شدی☹

پریشون بودی و بی قرار و خیلی بهانه گرفتی شنبه صبح  باید میرفتم مدرسه ولی به مدیر گفتم ونرفتم و فرداش مامان جون وبابا جون اومدن پیشمون ومامان جون تا اخر هفته موند پیشمون بخاطر تو گل دخترم

خیلی بهانه گیر وحساس شدی

کلی خوراکی گرفتیم برات که بهانه نگیری

ولی تا چیزی شد قهر میکنی و میری 

فدات بشم که تا اسم شیشه میاد بینی تو میگیری و میگی بودند🤢🤢

حساس و دل نازک شدی خیلی 

عکس از شیشه ات

یه فیلم کوتاه هم گرفتیم که اگر شد میزارم بعد

از حرف زدنهات بگم

بابا

مامانا

سی(سیب )

بده

آب

آم

عمَِه

عمموو

دَدَ

دادا(داداش)

اینم رونیکا گلی که مقنعه آجی رو زده اماده اول مهر😀😀

رونیکا و💋💄💄😏

دست و لبها رو نگاه

آخرین عکس در گالریم چند ساعت پیش منزل مامان جون 😍

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)