ریحانه جونمریحانه جونم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره
محمدرضا جونممحمدرضا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره
رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

گل های خوشبوی مامان وبابا

من مامان زینب مامان سه فرشته ی ناز هستم و خاطرات وروزمرگی هامون رو اینجا ثبت میکنم🌺

ریحانه و اجی مهربون

1393/7/6 10:21
نویسنده : مامان زینب
193 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر دخترایجانم

دیشب بعد از مدتها دلو زدم به دریا ورفتم سونو گرچه خودم میدونستم دخملی ولی از بس همه پرسیدن وگفتن برو که من هم رفتم عزیزم بعد از مسافرتمون نیاز بود چک اپ بشم عزیزم وقتی تو اتاق سونو بودم گفت زود اومری برا جنسیت ولی گفت اختمال زیاد دختره ولی نمینویسم تا3هفته دیگه بیا بعد بهم میگه برو دعا وگریه زاری کن زیر درگاه خدا شاید فرجی شد میدونی چی گفتمش؟گفتم نه چرا گریه کنم هر چی مصلحتمونه خدا بهم میده!دیگه چیزی نگفت.اینو نگفتم که ناراحت بشی گفتمت تا یه دفعه فکر نکنی مامان بابا پسر دوست داشتن. انشالا که دوران سخت بارداریه به خوشی میگذره ودخمل نازمو بغل میکنم#*

پسندها (1)

نظرات (0)