گذاشتن گوشواره های طلا 😓

سلام عروسکم

دوهفته پیش قرار بود بیام وعکس بزارم ولی فرصت نشد ونت نداشتم 

ماهگرد هفتم هم گرفتم برات خونه مامان جون شوشتر که البته با تولد من همزمان شد ⚘⚘💗💗🎉🎉

عزیزم قشنگم امشب شده بود دوهفته که گوشهاتو سوراخ کردیم و باید گوشواره ها تو در می آوردم 

یک گوش رو درآوردم دیگه نتونستم تحمل کنم گوش کوچولوت کمی خون اومد عزیز دلم 

گریم گرفت وپشیمون شدم زیاد....

بابا کمک کرد وگو شواره ها تو گذاشت آخه خیلی سخت بود وتو گریه میکردی وگرنه من اصلا نمی تونستم الان مینویسم هم بغض گرفتم ...😕

فدات بشم که تحمل گریه هاتو ندارم برای آجی ریحانه هم اذیت شدم والبته خودم نتونستم بزارم یادمه خاله معصومه گذاشت بعدش هم زنعمو....

خیلی شیرین شدی برامون فدات بشم کمی با کمک میشینی ولی خودت تنها نمیتونی هنوز ومیفتی😁

برم سراغ عکسها

هفتمین ماهگرد وسوراخ شدن گوش 🎁🎀 

گوشواره هامو نگاه...

آجی ریحانه در جشن یلدا

این عکس هم الان گرفتم که خوابیدی گوشواره هم دوساعته که گوشته💗💗

این هم گلهای عزیزم⚘⚘

گل پسر عزیزم که به سختی ازش عکس میگیرم چون نمی ایسته ماشالا🤗🤗

هرکاری کردم تتونستم از دندونهای خرگوشی دخملی عکس خوب بگیرم 

حالا تو خواب میشه آیا،؟

ببخشید مامانی فقط الان فرصت داشتم ۳نیمه شب وتو خوابت وگرنه نمیزاری گلکم😘😘🤩

دیگه شب خوش ❤💚💙💗❤💚💙💗❤💚💗🎉🎊⚘

خدایا شکرت صدهزار بار شکر🌹🌹

بگو ماشاالله 😆😉😉

لا حول ولا قوه الی بالله 💗