ریحانه جونمریحانه جونم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 20 روز سن داره
محمدرضا جونممحمدرضا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 20 روز سن داره
رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

گل های خوشبوی مامان وبابا

من مامان زینب مامان سه فرشته ی ناز هستم و خاطرات وروزمرگی هامون رو اینجا ثبت میکنم🌺

دغدغه های مامانی

1400/1/25 11:29
نویسنده : مامان زینب
244 بازدید
اشتراک گذاری

دخترقشنگم ریحانه جانم دیگه تقریبا پایان کلاس دوم رو میگذرونی وبزرگتر شدی

ولی اخلاق ورفتارت عوض شده 

گاهی پرخاشگر وگاهی مهربان

گاهی حرف شنو وگاهی ناسازگار 

گاهی آرام وگاهی شلوغ 

این مدت به نظرم عوض شدی گاهی صداتو بلند میکنی رو من وبابا...😕ویا زود عصبی میشی

دلم میخواد همیشه شاد ومهربون باشی دوست ندارم از ناراحتی ها بگم

ولی حدود یک ماهه که هرشب با گریه وبی تابی میری تو رختخواب هرچی باهات حرف میزنم ازت توضیح میخوام که علتشو بگی چیز خاصی نمیگی نمیدونم علت ترست از شب چیه‌...

خوابی دیدی؟

از کسی می ترسی ؟

چیزی دیدی؟

کسی چیزی بهت گفته؟

اتفاقی افتاده؟

جاییت درد میکنه؟

.....

وجواب همه اینها رو با (نه😢 )میدی

ومیگی نمیدونم میترسم خواب نرم 

خب نخواب مامان منو بابا بیداریم 

میگی خب من مدلم اینطوره...

از این حرفها 

یه مدت هم میگفتی مامان جون سیمین رو میخوام😑

خیلی کلافه شدیم هم من وهم بابا 

با هر روشی باهات رفتار میکنیم فایده نداره 😏

اگر همین جور ادامه داشته باشه با مشاور صحبت میکنم...

خلاصه این مدت بخصوص دو هفته اخیر خیلی نگرانیم اصلا تو روز یکجوری شب که میشه غصه ونگرانی تو چشمات موج میزنه دخترکم😕

من وباباخیلی دوستت داریم ونگرانتیم

انشالله این بحران رو هم پشت سر بزاریم گل خوشبو 

پسندها (3)

نظرات (1)


26 فروردین 00 9:26
سلام با افتخار دنبال شدید ممنون میشوم دنبال کنبد 
مامان زینب
پاسخ
🌷