ریحانه جونمریحانه جونم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
محمدرضا جونممحمدرضا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 5 روز سن داره
رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 7 روز سن داره

گل های خوشبوی مامان وبابا

من مامان زینب مامان سه فرشته ی ناز هستم و خاطرات وروزمرگی هامون رو اینجا ثبت میکنم🌺

ماجرای بیماری دخترها

1400/2/18 10:45
نویسنده : مامان زینب
223 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام

هفته گذشته از عصر ریحانه گفت حالم خوب نیست ومیلش نمیشد افطار تا دیدم تب کرده و لرز داره بچم تا صبح پلک نزدم خودش حب نمیخوابید حالا بدتر 

تاصبح اسهال استفراغ وتب 

هرچی دارو میدادم فایده نداشت تا اینکه همون صبح بابا بردت دکتر

بعد معاینه وسرم و..گفت عفونت روده ای

بعد از یکی دو روز بهتر شدی 

وبعد از سه چهار روز رونیکا تب واسهال و...

همون علایم 

خیلی ترسیدم گفتم از کرونا میترسم  و با اینکه بابا مخالف بود ولی  همگی رفتیم pcr انجام دادیم خیلی اذیت شدید وگریه و...

ولی خب مجبور بودیم

وقتی رفتیم دکتر متخصص ومعاینت کرد گفت نمیگه شکم درد دارم🤔

من گفتم اصلا حرف نمیرنه😮

ودکتر متعجب شد وگفت حتما ببر گفتار درمان چون دو سالش شده 

خیلی نگرانم خیلی بعد هم دعوا کرد که جرا تست از بچه گرفتی ونیاز نبود اصلل

اینم عفونت روده ای ولی تا یک هفته ممکنه علایم رو داشته باشه الان یک هفته است که دیگه داغون شدم  از اسهال

مدرسه هم نرفتم...

خودت هم ضعیف شدی خوشکلم

نگرانم خیلی 

از یک طرف نگران اسهال 

از یک طرف نگران حرف نزدنت😕 

برای روز دوشنبه نوبت گرفتم گفتار درمان 

خداکنه مشکلی نباشه 

دیشب بعد ازتلاش زیاد دیدم که دندون آسیاب داری در میاری ولثه ات کمی شکافته 

یعنی همه این دردسرها و مریضی ها بخاطر دندونه؟

بعد از ۱۸ماه بیرون بردیمت وسایل بازی رو دیدی تعجب کردی مامان ونمیدونستی چیه....؟!

پسندها (2)

نظرات (0)