ریحانه جونمریحانه جونم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 25 روز سن داره
محمدرضا جونممحمدرضا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 25 روز سن داره
رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

گل های خوشبوی مامان وبابا

من مامان زینب مامان سه فرشته ی ناز هستم و خاطرات وروزمرگی هامون رو اینجا ثبت میکنم🌺

دوباره. استرس. دوباره نگرانی

1393/4/22 20:40
نویسنده : مامان زینب
162 بازدید
اشتراک گذاری

سللام رفتم جوابمو گرفتم حدسم درست بودناشتام131ودو ساعتم 152 ولی عصرم 89بود خیلی ناراحتم اون شب ضعف داشتم اخه چی خورده بودم این چه سیستم بدنیه؟خیلی دلم گرفته رفتم دکتر یک مدل دیگه هم انسولین شفاف اضافه کرد که تادو روز باید قندمو چک کنم ویادداشت کنم که پس فردا ببرم پیشش حالا ما 3نفریم بابا نگرانمه اخه خیلی حالم گرفتس اون دعوت افطاری بیرون ومیخواست ببرتمون خونه خاله یاعمه ولی من حالم خوب نبود میخواسنم بیام خونه گریه کنم دلم خبلی پره خدایا به حق ربنا که داره پخش میشه حالمو خوب کن مشکلمو حل کن به حق ربنا قلبمو از ایمانت مم ومحکمتر کن. خدایا به حق اذان الهی امین پناه بر خدابعد هر سختی اسونیه انشالا 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)