بی قراری های دخترم برای شیر
دیروز26اذر خیلی نق نقو بودی دخترم
سرشیشتو اول گشاد کردم بعد هم بریدمش وقتی میگی شیر بهت میدم ودهنت پر میشه ومیریزه فهمیدی که عوض شده ونشون میدی ولی همچنان دوسش داری !!!!!!احالا بازور ودعوا وخوبی و.......نخوابیدی حتی سر پاهام ولی بعد با شیشهی خالی خوابیدی الهی مادر فدات
از 8صبح بیدار بودی گفنم شب زود میخوابی!ولی اینطور نبود!خیلی ناراحتم وقتی چشمات پر اشک میشه ومیگی شیر دلم کباب میشه عزیزم نمیخوام غصه بخوری نگران ایندم که با بدنیا اومدن داداشی یه وقت تو زجر نکشی عزیزم انگار تو این چند روز لاغر تر شدی به نظرم مامانی فدات
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی