شروع سال تحصیلی شهریوری کرونایی
سلام عزیزانم
الان حدود ۷ماهه که کرونا دست از سرمون برنداشته امسال از ۱۵شهریور باید مدرسه میرفتیم ومن از تیر ماه دنبال کارای مدرسه و ابلاغ بودم
دنبال مدرسه ای بودم که بشه آجی ریحانه رو با خودم ببرم داداشی هم نزدیکم باشه و کسی هم پشمکم رو بگیره❤
پشمک زعفرونی مامان 👱🏼♀️
عزیزم 🙋🏼♀️
دبستان طاهره برا معاونتم درخواست دادن ولی مسئول قبول نکرد وگفت کمبود نیرو داریم و...
من هم که نه پارتی نه آشنا
خلاصه برا دبستان اطهر ابلاغ گرفتم به امید اینکه کارم رو درست میکنن
دو سه روز که تایم ظهر بودم بابا بردت خونه مامان صفیه (🤥البته کسی خبر نداشت جز حافظ وسعدی 😁) ولی این هفته که صبح شدم تصمیم گرفتم بزارمت پیش آجی و داداش
خیلی سخت بود ولی به اینکه خوابت حروم نشه وشرایط بابا هم نمیشد دنبالت بیاد می ارزید
صبح قبل از اینکه برم مدرسه عوضت می کنم شیر هم آماده میکنم وآجی رو بیدار میکنم که بیاد پیشت بخوابه
ریحانه قشنگم عزیزم نفسم فدات بشم ببخشید که کارهای بزرگتر از سنت ازت خواستم😔
ولی چون عشق وعلاقه ات به آجی رو دیدم والبته خودت گفتی من مواظبش هستم قبول کردم😍
بعضی روزا میخوابه آجی و بعضی روزا هم کمتر ولی ریحانه گلم به آجی و داداش صبحانه میده تا من بیام از مدرسه
راستی از این وضعیت کرونا بگم که ما معلم ها هر روز طبق ساعت همیشگی در مدرسه حضور داریم ولی بدون دانش آموزان 😑
درسته مدرسه بدون بچه ها سوت وکوره ولی سلامتیشون مهمتره
ماهم کامل مشغول تدریس وفیلم برداری وبررسی تکالیف وپرسش آنلاین و...هستیم
همش با گوشی والا چشم درد ودست درد گرفتم
راستی اینو هم بگم که ریحانه خانم امسال تو کلاس مامانیه😉
کلاس دوم✅✔❤
وقتی از مدرسه میام باید به تکالیف ریحانه و محمدرضا هم برسم علاوه بر رسیدگی به تکالیف ۳۷ دانش آموزم🤓
اینم از وضعیت مدرسه من
انشالله که کارم درست بشه
دیروز مدیر طاهره رفت اداره برای پیگیری کارم
توکل به خدا🤗
دو نکته بگم و برم لالا یا بزارم تو پست جدید؟
😉
ادامه در پست بعدی....