ریحانه جونمریحانه جونم، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 14 روز سن داره
محمدرضا جونممحمدرضا جونم، تا این لحظه: 9 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره
رونیکا جونمرونیکا جونم، تا این لحظه: 4 سال و 11 ماه و 16 روز سن داره

گل های خوشبوی مامان وبابا

من مامان زینب مامان سه فرشته ی ناز هستم و خاطرات وروزمرگی هامون رو اینجا ثبت میکنم🌺

گهواره پر....💪

سلام سلام عزیزم  سلام سلام نفسم ❤ دیروز ظهر بابا از انبار تخت قبلی آجی رو آورد که برات بزاریم تو اتاق و گهواره رو جمع کنیم از عصر مشغول فکر وطراحی جاش بودیم و جابه جایی و.... تا شب موقع خواب آماده شد خیلی خسته شدیم😅 تختت رو سمت دیوار گذاشتیم که بشه از کشو تخت استفاده کنیم وفضا بازتر میشه  ولی کنار تختمون دید نداره بهت(پیشنهاد من)خلاصه دیشب اولین شبی بود که بعد از ۱۶ ماه بدون گهواره خوابیدی😶 مگه میخوابیدی کلک شیرتو خوردی می خوایتی بیای بیرون🙄 انقدر لالایی وشعر و... تا خواب رفتی ولی تا من گیج شدمنیم ساعت بعد بیدار شدی تا صبح صد بار بیدار شدی وگریه نصفه شب بابا اومد پیشت بدیش اینه که بایداز جا بلند ...
27 شهريور 1399

شروع سال تحصیلی شهریوری کرونایی

سلام عزیزانم  الان حدود ۷ماهه که کرونا دست از سرمون برنداشته امسال از ۱۵شهریور باید مدرسه میرفتیم ومن از تیر ماه دنبال کارای مدرسه و ابلاغ بودم دنبال مدرسه ای بودم که بشه آجی ریحانه رو با خودم ببرم داداشی هم نزدیکم باشه و کسی هم پشمکم رو بگیره❤  پشمک زعفرونی مامان 👱🏼‍♀️ عزیزم 🙋🏼‍♀️ دبستان طاهره برا معاونتم درخواست دادن ولی مسئول قبول نکرد وگفت کمبود نیرو داریم و... من هم که نه پارتی نه آشنا  خلاصه برا دبستان اطهر ابلاغ گرفتم به امید اینکه کارم رو درست میکنن دو سه روز که تایم ظهر بودم بابا بردت خونه مامان صفیه  (🤥البته کسی خبر نداشت  جز حافظ وسعدی 😁) ولی این هفته که صبح ش...
27 شهريور 1399

بالاخره آتلیه رفتیم😅🌹

سلام سلام  خیلی وقته نیومدم اینجا تنبل شدم یا فرصت نمیکنم؟ مسئله این نیست😅 مسئله وخبر اینکه بعد از ۱۵ماه رفتیم آتلیه 💪 ولی از رونیکا چی بگم که همش بداخلاقی وگریه و البته همش بغلم رو میخواست ویا بغل باباش خیلی اذیت کردی گوگولی من البته وسطاش فهمیدم که خرابکاری کردی در حد تیم ملی 😑😑😑عوضت کردم ولی زیاد تغییری حاصل نشد غریبی میکردی و فضا نا اشنا بود که حق داشتی و۳ساعت بیشتر اونجا بودیم وبا چه دردسری چند تا عکس گرفتیم خانم عکاس تعجب کرده بود که چرا ازش عکس نگرفتم تا حالا🙄   این مدت چه اتفاقاتی رخ داد؟ ♨️دست زدن تو ۱۳مین سالگرد عقد مامان بابا۱۲مرداد۹۹ ♨️الله کردن یعنی ۲دسته...
31 مرداد 1399

راه افتادن گل دخترم

سلام سلام عشقای من  سلام عروسک کوکی من عزیزم خوشکلکم حدود یک هفته اس که دیگه راه میری یعنی وقتی ۱سال و۱ماهت شده بود  قشنگم مبارک باشه  انشالله قدم های موفقیت رو برداری  گلم دوسه روز پیش روز دختر بود منم یه جشن کوچولو برا گل دخترهام گرفتم که بدونید چقدر عزیزید چقدر گلید برامون دیشب هم نامزدی سارا جون بود عکس بزارم؟🤔 😍🤩 با اینکه مجلس خیلی خیلی خودمونی بود ولی رونیکا رو بردیم پیش خاله سوسن(بخاطر کرونا) آخرشب بعد از پایان مراسم بابایی اومد جلوت😍که گلم  بی تو صفا نداره 🌷🌷 من فدای نای نای کردنت🌹 باید یه فیلم کوتاه بزارم میشه؟ ...
7 تير 1399

تولد تولد تولدت مبارک 🎁🎁🎂🎂

سلام سلام سلام  عزیز دلم خوشکلم عروسکم امروز یک ساله شدی نفسم یک ساله که کنارمونی وعاشقت هستیم عشقم دخترم خوشکلم با اومدنت به زندگیمون رنگ زیبایی زدی امروز صبح بردمت بهداشت اابته قبلش هماهنگ کردم که انجام میدن یانه من وبابا بردیمت هیچ کس نبود فقط یک کارشناس وزنت ۸۹۰۰ قد۷۱.۵ خداروشکر همه چیزت نرمال بود خاله ریزه ی من عزیزم تازه دوبرابر شد وزنت هنوزم کامل نه😅   امروز۱۹رمضان هم بود ضربت امام علی ومامان جون وباباجونبعد ۳ماه اومدن خونمون وقلقل نذری به نیت بابابی بی اورده بودن برا اهوازی ها  ودایی برا افطار هم مشغول تو بودم که واکسن زده بودی وکسل وهم مهمان داری و تدارکات    ...
25 ارديبهشت 1399

جشن اسم ریحانه 🤩و۱۱ماهگی رونیکا😍

سلام سلام خیلی وقته نیومدم چون اصلا وقت نکردم همس در گیر تکالیف ودرس ریحانه هستم آموزش مجازی و کانال شاد و... خلاصه حسابی مشغول امروز ۱۷اردیبهشته وخیلی دیر شد برای این عکسها ولی خب کاچی بهز هیچی درس ح رو که به ریحانه یاد دادم هنش گفت اسمم کامل شد من جشن اسم میخوام ۲۳فروردین بود گفتم فردا برای خودت واجی جشن میگیرم شب که باباش از بیرو اومد سوپرایزمون کرد وبرای ریحانه کیک خوشکل خریده بود منم یکدفعه یه چند تاعکس گرفتم ازشون اینم ۱۱ماهگی رونیکا   ...
17 ارديبهشت 1399

ده ماهگی رونیکا و نوروز ۹۹

عزیزهای مامان امسال بخاطر بیماری کرونا دید وبازدید ومهمونی عید کنسل شد وبخاطر سلامتیمون همه در خونه هامون موندیم امسال اولین نوروز که ۵نفره شدیم و رونیکا گلی کنارمون رو سفره بود🤩 امسال همه چیز جور  دیگه ست هم تحویل سال هم ۵نفره شدنمون هم بیماری کرونا هم کم کردن وزن من انگار جور دیگه ای حس میکنم همه چیز رو  دخترکانم وگل پسرم انشالله که سال خوب وخوشی رو در کنار هم تجربه کنیم سالی پر از سلامتی وخوشی و عشق و آرامش🌷🤗  عکسهای ماه گرد دهم این انسولین ها رو موقع خونه تکونی پیدا کردم وباهاش ازت عکس گرفتم البته خودم نداخته بودمشون تا یه فرصت پیش بیاد و عکس بگیرم تا بهت بگم برای بدست اوردنت خیلی سختی کشیدم برای اینک...
13 فروردين 1399

بالاخره انجام دادم

سلام بالاخره به هدفم رسیدم روز ۴شنبه۲۳بهمن ظهر با همسری به بیمارستان رفتیم بچه ها هم پیش عمه بودند  از ساعت ۱۱تاحدود ۲منتطر تخت خالی بودم بالباسهای عمل تا تخت بهم دادن،مامان پیشم بود تا ساعت ۸ونیم شب صدام کردن رفتم تو اتاق عمل تا انژیوکت زدن وبعد هم داروی بیهوشی دیگه هیچی نفهمیدم تاساعت ۱۲ونیم اوردنم بخش مامان وهمسر پیشم بودن کمی درد داشتم از دیشب ناشتا بودم فعلا تا فردا هم اجازه ی خوردن هیچ نداشتم،تشنم بود لبام خشک شده بود روز ۵شنبه وقتی سوند وشلنگی که تو بینیم بود درآوردن دیگه راه افتادم مامانی تا ساعت ده پیشم بود دیگه گفتمش برو استراحت کن خونه دوباره فردا صبح اومد که بردنم ازم عکس گرفتن از بچه ها بگم که مدام عکس ...
4 اسفند 1398

التماس دعا

سلام امروز ۲۳بهمن ۹۸ روز عمل منه بالاخره بعد از پیگیری وتلاش  واصرارهای زیادم امروز نوبت عملمه از دیشب مامان وبابا اومدن پیشم محمدرضا هم خونه ی مامان جونه دو سه ساعت دیگه میرم بیمارستان انشالله  خدا کمکم کنه همه چیز خوب پیش بره ونتیجه ی موفقیت امیز بده  خدایا کمکم کن همه چیز رو آسون کن برام زود سرپا بشم وبه زندگیم برسم که زحمتی برای کسی نباشه  خدایا فقط خودت میدونی که چی تو دلمه وچه سختی هایی کشیدم خودت کمکم کن🙏 بچه هام وشوهرم رو به تو می سپارم که ازهمه قادر تری راستی طبق روال قبل امروز اخرین روز مرخصیم بود که هفته ی قبل رفتم اداره وجریان روبهشون گفتم وخداروشکر حرفی نداشتن  انشالله مرخصیم...
23 بهمن 1398